آخر طنز
|
|
توی اتاق رختكن كلوپ گلف ، وقتی همهء آقایون جمع بودند یهو یه موبایل روی یه نیمكت شروع میكنه به زنگ زدن. مردی كه نزدیك موبایل نشسته بود دكمهء اسپیكر موبایل رو فشار میده و شروع می كنه به صحبت. بقیهء آقایون هم مشغول گوش كردن به این مكالمه میشن…
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزیزم. تو هنوز توی كلوپ هستی؟
مرد: آره.
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم. اینجا یه كت چرمی خوشگل دیدم كه فقط 1500 دلاره. اشكالی نداره اگه بخرمش؟
مرد: نه. اگه اونقدر دوستش داری اشكالی نداره.
زن: من یه سری هم به نمایشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جدید 2008 رو دیدم. یكیشون خیلی قشنگ بود. قیمتش 150000 دلار بود.
مرد: باشه. ولی با این قیمت سعی كن ماشین رو با تمام امكانات جانبی بخری.
زن: عالیه. اوه… یه چیز دیگه… اون خونه ای رو كه قبلا” میخواستیم بخریم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. میگن 1500000 دلاره.
مرد: خب… برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی كن 1500000 دلار بیشتر ندی.
زن: خیلی خوبه. بعدا” می بینمت عزیزم. خداحافظ.
مرد: خداحافظ.
بعدش مرد یه نگاهی به آقایونی كه با حسرت نگاهش میكردن میندازه و میگه: كسی نمیدونه كه این موبایل مال كیه؟!
نتیجهء اخلاقی: هیچوقت موبایلتونو جایی جا نذاری
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب |
دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, |
|
|
|